کد مطلب:188647 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:231

ولادت و اسم و کنیه آن حضرت
ولادت با سعادت پنجمین پیشوای ما، امام محمد باقر (علیه السلام)، روز دوشنبه، سوم صفر یا در غره ی رجب سال پنجاه و هفت در مدینه ی منوره چشم به جهان گشود. او را محمد نامیدند، ابوجعفر كنیه او و شاكر، هادی و باقرالعلوم یعنی: «شكافنده ی دانش ها» لقب آن گرامی است كه، مشهورترین آنها باقر است. پیامبر، ایشان را باقر لقب فرمودند. در هنگام تولد، او را هاله ای نور فراگرفته و همانند امامان دیگر، پاك و پاكیزه به دنیا آمد.

امام محمد باقر (علیه السلام) در واقعه ی كربلا حضور داشتند؛ آن زمان چهار سال از سن مباركشان گذشته بود.



[ صفحه 7]



امام محمد باقر (علیه السلام)، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر، به پیامبر اكرم (صلی الله علیه و اله) و حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نسبت دارند؛ چرا كه پدر بزرگوارشان، امام زین العابدین (علیه السلام)، فرزند امام حسین (علیه السلام) و مادر گرامی ایشان فاطمه، دختر امام حسن (علیه السلام)، بودند كه او را ام عبدالله می گفتند.

از دعوات راوندی روایت شده از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) كه فرمود: «روزی مادرم در زیر دیواری نشسته بودند؛ ناگهان صدایی از دیوار بلند شد و از جا كنده شد، خواست بر زمین بیافتد كه مادرم با دست خود به دیوار اشاره كرد و فرمود: نباید فرود آیی. قسم به حق مصطفی (صلی الله علیه و اله) كه حق تعالی، اجازه ی افتادن تو را نمی دهد. پس آن دیوار معلق در میان زمین و آسمان باقی ماند تا وقتی كه مادرم از آن جا دور شدند و بعد پدرم - امام زین العابدین (علیه السلام) - صد اشرفی برای آن اتفاق صدقه دادند» .

راوی از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده: «روزی ایشان از جده ی خویش یادی كرد، مادر حضرت امام محمدباقر (علیه السلام)



[ صفحه 8]



فرمود: جده ام صدیقه بود و در دودمان حضرت حسن (علیه السلام) زنی به درجه و مرتبه ی او نرسیده است» .

روزی پیامبر (صلی الله علیه و اله) به یكی از یاران پارسای خود «جابرین عبدالله انصاری» فرمود: «ای جابر، تو زنده می مانی تا فرزندی از مرا ملاقات كنی، كه از اولاد حسین (علیه السلام) خواهد بود و او را (محمد) می نامند و (یبقر علم الدین بقرا) یعنی او علم دین را می شكافد. پس هرگاه او را ملاقات كردی، (سلام) مرا به او برسان» .

پیامبر در گذشت و جابر عمری دراز یافت، بعد از مدتی به خانه ی امام زین العابدین آمد. امام محمد باقر (علیه السلام) را دید كه آن زمان كودكی خردسال بود، به او گفت: پیش بیا... امام باقر (علیه السلام) آمد. جابر گفت: برگرد... و امام بازگشت. جابر اندام و راه رفتن او را تماشا كرد و گفت: «به خدای كعبه سوگند كه آینه ی تمام نمای پیامبر (صلی الله علیه و اله) است» .

از امام زین العابدین (علیه السلام) سوال كرد: «این كودك كیست» ؟

امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: «امام پس از من فرزندم، محمد باقر است» .



[ صفحه 9]



جابر برخاست و بر پای امام محمد باقر (علیه السلام) بوسه زد و گفت: «فدایت شوم ای فرزند پیامبر «علیه السلام» ، سلام و درود پدرت، پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله)، را بپذیر كه او تو را سلام رسانده است» .

دیدگان امام باقر (علیه السلام) پر از اشك شد و فرمود: «سلام و درود بر پدرم پیامبر خدا و بر تو باد، ای جابر تا زمانی كه آسمان ها و زمین پایدارند» ، [1] آن گاه جابر به آن

حضرت عرض كرد: «یا باقر: انت الباقر حقا انت الذی تبقر العلم بقرا» .

عالمان آن حضرت را شكافنده علوم اولین و آخرین و دلش را بحر پهناور و چشمه ی جوشنده ی علم و دانش خوانده اند.



[ صفحه 10]




[1] امالي شيخ صدوق، ص 211.